از دست دادن م، از دست دادنت. داشتن لبخند های پهن ارزان، برای به صورت زدن و نبردن هیچ فکر نجات بخشی، از وضعیت موجود به واحد های آینده نگر مغز. بیا و بیاندیش چاره ای بر سوراخ های توی سینه ات. بیا و بر این خط های موازی دستی بکش، کمی نرم کن آن نگاه خشونت آمیز را. یک لحظه آسوده بگذار آن دندان ها را، از به یکدیگر ساییدن. یک دم نفس فرو بکش از ثانیه وار خود را لعن کردن. در من هنری مرده است ک به ادعای بقایش گرفتی خود را از من؟ در من میلی مرده است ک جایگزین کرده است زندگی نباتی را جای من؟ در من جدایی ست، طولانی ترین فاصله ها. در من میل برگشتی نیست، تنها ساهل ایستادن را. ر من به گل نشستنی است، توی تنها ترین دره دنیا، بعد از کوهستان سکوت، جایی درون سراشیبی خاموشی. در من خیابانی ست اشتباه، و خانه ای ک جز خاطرات ندارد چیزی از تو. در من سایه ی شوم زوال است، افتاده بر تمام زیبایی ها. در من میل به سخن بود، سالها در خلوت پیرامون نوشتن ها. حال مانده ام اینجا، در حال نجوا کردن، بی پرده بدین دیوار ها.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها