تمام آنچه ک بدان طغیان می کنی، از پس حس امنیتِ بزرگ منشانه پدرت است و تو از دنیای آن بیرون، هیچ نمی دانی. مگر عکس هایی ک توی قاب مستطیل شکلِ کوچک تلفن همراهت دیده ای. یا تمام نجواهای زیبایی ک از آهنگ ها شنیده ای؟ تمام آنچه ک باور کرده ای و به رویش، قدم بر می داری. نه حقیقت، تنها تلقین است. آن صورت صاف و ساده ات آن بیرون برای آدم ها، زیادی رنگین است. برای تو کارنامه عمل خلق، خلاصه ای از جنایات ننگین است. زندگی در خیابان موش ها؟ تویی ک زاده ی دربارِ قوهایی. بال های سفید و روشنت، لا به لای این خفقان به دیواره های تاریک گناه کشیده خواهد شد و همچون بوی خون توی آب های آزاد می ماند. ساییده خواهد شد به روی هم دندان های ه ها، از غذای لذیذی ک تو باشی. اگر ک پیش تر خود، طعمه ی دریا نشده باشی.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها